برچسب : نویسنده : zsarafian بازدید : 77
برچسب : نویسنده : zsarafian بازدید : 81
برچسب : نویسنده : zsarafian بازدید : 75
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ . . .
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ . . .
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﮤ ﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ . . . ؟؟
ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺷﺐ ﻣﻨﺘﻈﺮﯼ . . .
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯼ . . .
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﻣﺎﻩ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ . . .
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥ ، ﺧﺒﺮِ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﯽ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺍﺕ ﮐﯿﺴﺖ . . . . ؟
ﮐﺠﺎﺳﺖ . . . ؟
ﺻﺪﻓﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺳﺖ . . . ؟
ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﺳﺖ . . .
ﯾﺎ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯِ ﺍَﺯﻝ ﻧﺎﭘﯿﺪﺍﺳﺖ . . .
# ﻗﻴﺼﺮﺍﻣﻴﻦ _ ﭘﻮﺭ
برچسب : نویسنده : zsarafian بازدید : 84
گفت: همسايهها شاكي بودند كه صبحها ما را از خواب خوش بيدار ميكند، ما هم سرش را بريديم.
آنجا بود كه فهميدم هر كس مردم را بيدار كند سرش را خواهند بريد.
در دنیایی كه همه از مرغ تعريف ميكنند، نامي از خروس نيست، زيرا همه به فكر سير شدن هستند، نه به فكر بيدار شدن!
نکته...برچسب : نویسنده : zsarafian بازدید : 89
بابا گفت: فقط یک گناه وجود دارد، آن هم دزدی است. هر گناه دیگر هم نوعی دزدی است. میفهمی چه میگویم؟
مأیوسانه آرزو کردم کاش میفهمیدم و گفتم : نه، باباجون
بابا گفت: اگر مردی را بکشی یک زندگی را میدزدی. حق زنش را از داشتن شوهر میدزدی. حق بچه هایش را از داشتن پدر میدزدی. وقتی دروغ میگویی حق کسی را از دانستن حقیقت میدزدی. وقتی تقلب میکنی حق را از انصاف میدزدی، میفهمی؟
خالد حسینی | از کتاب بادبادک باز
@
نکته...برچسب : نویسنده : zsarafian بازدید : 72